دوست دارم ساعتها بسرایم تا سبک شوم؛ هم از درد بگویم و هم از شادی.
*
گفت و گو از : مسعوداصغرنژادبلوچی
از کوه های مه گرفته گیلان تا سپیدی درخشان بینالود؛ از آغاز گفت و گوهای ادبی در خاتون شرق بیش از 60 شماره می گذرد. در این مدت بران بودم تا بتوانم چشم اندازی خاص از توانمندی های بانوان فعال در حوزه شعر و ادب سرزمینم را به مخاطبان ارائه بدهم. در زمان انجام این گفت و گو با این موضوع بیشتر آشنا شدم که نقش زنان از جایگاه مادر تا دختر سرشار است از انرژی های خاص که می توان با مدیریت و تبادل دو سویه بین مرد و زن کشور را به سمتی هدایت کرد که مفاهیم هم چون بازیابی توانمندی های اثر بخش برای ارتقای فرهنگ را اجرایی نمود. در این شماره خدمت سرکار خانم فریده صفرنژاد هستیم ایشان از زنان فعال عرصه فرهنگ از سرزمین مه گرفته ام گیلان، پرسش های ما را پاسخ داده اند. چه خوب خواهد بود که همه زنان و مردان ما در حوزه هایی که می توانند اثرگذار باشند فعالیت بیشتری نمایند.
خودتان را برای خوانندگان خاتون شرق معرفی بفرمائید ؟
فریده صفرنژاد هستم. متخلص به «گیل بانو» در دوران دبیرستان به نثر ادبی علاقه داشتم. و بعد از آن، شعرهای کودکانه می سرودم. کم کم دل نوشته هایم جان گرفتند، شعر در من به بار نشست.. در آغاز رفتن به انجمن های ادبی، انجمن خمام که رئیس انجمن استاد فارسی بودند شعرهایم را برای نقد می گذاشتم..
در همین راستا به انجمن های ادبی، خانه ی فرهنگ، خانه ی میرزا، انجمن حلال احمر آقای سلحشوری، ارشاد رشت، ارشاد انزلی، و لشت نشآ ...راه پیدا کردم. رفتن به انجمن های تهران در سال ۸۶ که با همراهی استاد فارسی و شاعران گیلانی که محفل های ادبی شان با اشعار گیلکی شاعران گیلان مزین می شد. هم اکنون یکی اعضای انجمن بانوان"دیله اوخان"به مدیریت استاد"زهرا سیاوش آبکنار "هستم.
بعد از سرودن شعر سپید فارسی، به سرایش شعر گیلگی و ترانه های گیلکی، و گاهی اشعار کلاسیک، روی آوردم. و شعر سپید هساپس"از کانال شعر هساپس،که شعر مدرن گیلکی می باشد، برای علاقه مندان ارسال می شود.
هم اکنون در زمینه شعرهای کودکانه ی گیلکی، و فارسی و قصه گیلکی فعالیت دارم. برای کودکان در کانال گیله قصه،
که مدیر و مؤسس آن، جناب آقای پرویز فکر آزاد می باشند. قصه های ارسالی این جانب پس از تدوین، جناب آقای جواد اصغری در کانال گیله قصه برای کودکان پخش می شود. و کارتون شاهزاده قورباغه، توسط اینجانب نقش شاهزاده به گیلکی دوبله شده است.
مجموعه کتاب شعر سپید گیلکی با نام "چوم پیله" سال ۹۴ به جامعهی هنری تقدیم شد. این کتاب هم در خانه ی فرهنگ گیلان و هم در انجمن گیل دیلم لشت نشآ مورد نقد اساتید قرار گرفت.
کتاب ترانه های گیلکی با نام"هالونه"باترجمه فارسی، جناب فرزاد منفرد، از انتشارات ایلیا چاپ شد و در بسیاری از انجمنها رو نمایی گردید.
و هسا شعرهایم در کتاب شاعران هسا شعر" توسط جناب آقای رحیم چراغی چاپ شد. و هچنین اشعارم در کتابهای دیگر چاپ شده است .در مجله گیله وا، عطر شالیزار، و...اشعارم چاپ می شود. ترانه هایم را خوانندگان خوش آوازه ای اجرا نموده اند. استاد"محمود فرضی نژاد" اولین ترانه ام را با نام، نازین گوله: در کنسرت ارشاد رشت در شهریور ۹۶ اجرا نمودند. و ترانه واران، توسط خواننده جناب آقای مهدی محمدنژاد آهنگساز اجرا شد. ترانه گیلکی مرداب" توسط آهنگساز خوب لشت نشآ جناب رضا سعیدی آهنگسازی و اجرا شد. و شعر کودکانه گیلکی، با نام زندگی، توسط، آهنگساز جناب آقای مسعود مدهوش برای کودکان آموزشگاه مدهوش و سیبستان رشت به زودی اجرا می شود. هم اکنون کتاب هایی در دست چاپ دارم، ترانه های گیلکی، شعر سپید فارسی، شعر سپید گیلکی، قصه های کودکان گیلکی با ترجمه فارسی.
مستندی با نام زیباکنار زمرد سبز، با کمک هنرمند؛ فرشید آقامعلی در سال ۹۷ ساختم.که شامل معرفی زیباکنار زادگاهم می باشد. این مستند که همراه با کتاب، زیباکنار در گذر تاریخ، با همکاری جناب آقای فرزاد منفرد در سال های آتی رونمایی خواهدشد. از سال ۹۶ کتاب ترانه گیلکی، هالونه، در تالار فرهنگی منطقه آزاد انزلی باشکوه رونمایی شد، با همکاران هنری ام، مهربانو زهرا خباززاده، جناب آقای فرزاد منفرد نزدیک به سه سال در برپایی همایشهای شعر، رو نمایی کتاب، و تجلیل از اساتید در تالار فرهنگی منطقه آزاد انزلی همکاری دارم که زیر نظر معاونت فرهنگی اجتماعی و گردشگری سازمان منطقه آزاد انزلی می باشد. و در سال ۹۷ دبیر اجرایی جشنواره شعر و داستان و خوشنویسی رویش با همکارانم بوده ام،که این جشنواره درسطح مدارس منطقه راهنمایی و دبیرستان برگزار شد. و هم اکنون برای هنرجویان کلاسهای رایگان شعر و داستان و خوشنویسی برگزار می کنیم. هم اکنون هنرجوی خط خوشنویسی نزد استاد فرزاد منفرد در مرحله ی عالی می باشم. و سال ۹۶ ساز نقاره را در نزد استاد"بیژن افریدون در آموزشگاه مهر سیاهکل یاد گرفته ام. هم اکنون دانشجوی ترم اول کارشناسی معماری طراحی داخلی دانشگاه آزاد می باشم.
باشد که ادامه دار این راه مقدس هنری باشم، و هرچند قدمی ناچیز برای پویایی زبان گیلکی بردارم...خاک پای ادب دوستان و اساتیدی که مرا هماره مورد لطف و عنایت خود قرار داده اند و می دهند.
برای تاتر رعنا که به زودی در صحنه های بزرگ نمایش در ایران و جهان اجرا خواهد شد و نویسنده وکارگردان آن،استاد محمودفرضی نژاد می باشد،
افتخار این را داشتم که بر بالغ بر صد و پنجاه بیت ترانه و شعر محاوره گیلکی سروده ام،که این تاتر کلید خورده و کارهای مقدماتش فراهم شده است.
نقش شعر در جامعه امروز چه مقدار است؟
برای هنرمندان و علاقه مندان به شعر، جایگاهش محفوظ است و خاص..اما برای مردم عادی شاید آنقدر نقش بسزایی ندارد. امروزه تمام شاعران و فرهیختگان سعی دارند تا ایران شاعر پرور را با اشعار خود به تعالی برسانند و این امر ارادی نیست، ایران شاعرپرور است. اگر به دهه های قبل نگاهی بیاندازیم، تا امروزه تعداد کتاب و مجموعه های شعری رو به افزایش است..اما این سوآل همیشه به ذهن مخاطب می رسد که آیا مردم هم استقبال می کنند ایرانیان از دیر باز به اشعار شاعران بزرگان علاقه ی خاص داشته اند و این امر در شبهای یلدا هم مصداق است که در اول و آخر محافل و مهمانی ها فالنامه ی حافظ زینت بخش جمعهای خانوادگی ست. اما امروزه بیشتر اشعار در دنیای مجازی سرگردان است و گاهی سرقت ادبی کار دست خالق اثر می دهد.
امروزه کمتر شاعران شعرهای خود را به مجلات و روزنامه ها می سپارند..و این امر باعث می شود مخاطب را در انتظار بگذاریم..و از حیطه ی شعری دور بگردانیم..
جامعه ی مدرن شعر مدرن میطلبد.. و جامعه ی سنتی، اشعار سنتی..امروزه شاعران گاهی سرگردان می شوند بعضی خالق اثر اشعار کلاسیک هستند. و بعضی خالق اثر اشعار نیمایی و سپید اما عموم مردم اشعار کلاسیک را بیشتر می پسندند..اما من عقیده دارم هر شاعری در دوران خلق آثار خودش، حتی بخاطر پویایی و نیاز شعری زمان فعلی باید بکوشد، و بر خود امر کند تا چیزی که مردم و مخاطبان به آن علاقه دارند و یکی از دغدغه های فرهنگی ست تلاش کنند تا زبان شعری ما با نو آوری زبانی و تکنیکهای شعری به فراخور نیاز التیام بخش باشد ..
شعر در زندگی شما چه مقدار اثر گذار بوده است؟
شعر مانند مادری برایم بوده است که وقت و بی وقت به سراغم می آید و به من عشق نثار می کند، و گاهی چنان مرا به زندگی پیوند میزند دوست دارم ساعتها بسرایم تا سبک شوم و هم از درد بگویم و هم از شادی به دادم میرسد شعر مانند مادری مهربان است.
چند وقت پیش مهمانان شاعری که از تهران آمده بودند، با خواندن شعر هایم، به این باور رسیده بودند،که عشق و لطافت و شادابی و حس زندگی در شعرهایم موج میزند.. معتقد بودند در استانهای دیگر این اتفاق هنری رخ نمیدهد و بیشتر شعرها اعتراضی و اجتماعی شده است
کمی برای ما از ساز نقاره حرف بزنید؟
ساز نقاره، یک ساز سنتی هست و بیشتر در گیلان از این ساز استفاده میشود. البته در همه ی استانها از آن در اجرای موسیقی استفاده میکنند اما کمتر . اما سفال ساز نقاره، بیشتر در کارگاه سفالگری در سیاهکل ساخته میشود..پوست رویی آن از پوست بز یا گوسفند است،که این کار را سازنده های اصفهان انجام میدهند. ساز نقاره هم ریتم شش و هشت دارد و هم دو چهارم. بیشتر ترانه هام با این حزن ارتباط دارند. بعضی از ترانه هام و با ساز نقاره اجرا می کنم البته در خلوت خودم. من بیشتر پایبند سنتها هستم و اصالتها برایم ارزش معنوی دارند. و بخاطر زبان گیلکی و پویایی آن مدام در فکر چاره ام..چقدر خوب که موسیقی فولک گیلان هم باید نگهداری شود..سالها حس میکردم، این ساز روح من را نوازش میدهد، بین این ساز و شعرهایم ارتباط تنگاتنگی بود. با ترانه های شادم با ترانه های حزن انگیزم
بین نوای کهن گیلان و حزن سروده های شما انگار تبادلی برقرار است در این باره برای ما بگویید؟
بله ترانه هایم یاد آور نوای کهن اند و این همان نوایی بود که مردم را به وجد می آورد. من با کمی دقت متوجه شدم، گیلان بخاطر داشتن طبیعت بکرش باعث شده، زنان شاعر ما اشعارشان خاص تری داشته باشد البته این موضوع در شعر گیلکی بیشتر نمود پیدا کرده است.
چشم انداز شعر زنان گیلان را چگونه ارزیابی میکنید ؟
چشم انداز اشعارشان بلند و وسیع، سرشار از شادابی و سرزندگی و لطافت است، البته بیشتر زنانی که گیلک سرا هستند، این زنان درد را از نزدیک دیده و لمس می کنند، اما با لطافت و مهارت فن بیان میکنند تا مخاطب خود را در باغهای چای، در مزارع و جنگل و دریا حس کند و مانند تابلویی خود را در آن مسیر به حرکت در می آورد و با شعر ارتباط منسجم برقرار می کند.
در حال حاصر ترانه های بیجارکاری را جمع آوری کرده ام که به محله های اطرف نزد زنان پیر و کهنسال رفته ام تا ترانه ها را یادداشت کنم از یاد نروند و در مجموعه کتابی گرد آورم.
در این راستا دلباخته صدای زلالشان میشدم و دل میدادم و دل کندن از حزن صدایشان برایم کمی سخت بود. و یاد آور ان بود که زنان در شالی در روزهای سخت در سرما و گرمای طاقت فرسا میخواستند کمی خستگی در کنند رو می آوردند به آواز و ترانه های فولک، در وقت عصر و شامگاه می خواندند و پایکوبی میکردند تا خستگی از جانشان دور شود و بتوانند فرداهای سخت را طاقت بیاورند.
ممنون از این که با همه ی مشغله های کاری و تحصیلی فرصتی را در اختیار ما گذاشتید. برای تان آرزومند بهترین ها هستیم.
با نوشتن نفس می کشم