لطفاً خودتان را برای خوانندگان خاتون شرق معرفی بفرمائید؟
نام: هیلدا_احمدزاده
تحصیلات: حقوق ثبت
دارای ۴ کتاب مشترک با نامهای
#اقتراح_ادبی
#ستاره_های_شمالی
#گنجینه
#در_سایه_ی_غزل
همینطور دو مجموعهی شعر مستقل با اسامی
#مرگ_یک_اتفاق_معمولی_ست
و
#دلهره_های_جهنمی
مجموعهی در دست چاپ #تنم_از _این_قفس_بزرگ_ تر_است
چاپ اشعار در نشریات کشوری و استانی از جمله اطلاعات هفتگی، خانواده، عطر شالیزار، هاتف
دبیر انجمن ادبی #طلوع
زیر نظر اداره ارشاد اسلامی تهران
مجری جلسات شعر کانونهای مختلف ادبی از جمله
#دوباره_رویش
مجری جلسات شعر
#شهر_من_تهران
زیر نظر اداره ارشاد تهران
برگزیده جشنوارههای استانی و کشوری
شعر زنان در دوران معاصر دارای چه شاخصههای ارزشی است که این گونه با اقبال سرایش و مخاطب روبه رو شده است؟
از نظر من زنِ شعرِ امروز هنوز جایگاه خود را نیافته و شاعرانِ زن، هنوز جسارت شاعرانِ زنِ دوران پیش را در کلام و شعر خود ندارند. به عنوان مثال فروغ فرخزاد تابوهایی را در شعر آن زمان شکست که با وجود بازتر شدن فضا از هر نظر، در شعر کمتر زنی شاهد بی پروایی های هنرمندانه از آن دست هستیم. قطعاً منظور از بی پروایی خلق آثار اروتیک بدون زیبایی هنرمندانه نیست بلکه منظور، خلق آثاری ست که زنانگی در آن ها آشکار باشد و حرفهای بسیاری برای گفتن داشته باشند. در مورد پرسش شما اقبال مخاطب را نمیپذیرم اما از آنجا که زنان همیشه در طول تاریخ حرفهایی برای گفتن داشتهاند و به دلیل خفقانهای مرتبط با فضاهای فرهنگی و مردمی جامعه، همیشه ناچار به سکوت بودند امروزه با بهرهگیری از آزادی نسبی که البته در چارچوبهایی احاطهشده شاهد حضور بیشتر زنان شاعر هستیم.
به نظر شما چرا در حوزه سرایش نتوانستهاند جایگاه قابلی برای خود ایجاد نمایند؟
به دلایل واضح از جمله عدم ارتقای دانش شعری و ادبی. نیمی از ما که نام شاعر را یدک میکشیم فقط و فقط به قریحهی شاعرانگی که از ابتدا به دلیل لطف خداوند در نهاد ما نهفته ست و برای کسبش هیچ تلاشی صرف نشده اکتفا کرده و میکنیم. در حالی که شاعر فرزند بیدار زمان خود باید باشد. سرشار از معلومات در اکثر زمینههای مرتبط یا غیر مرتبط با شعر و ادبیات و ما معمولاً از این مهم غافلیم.
شاعر فرزند بیدار زمان خود را میشود برای مان توضیح بدهید؟
همینطور که در پاسخ سؤال قبلی عرض شد شاعر باید دارای اطلاعات مکفی در زمینههای مختلف باشد؛ و از آنجا که شاعران با شعرهای خود در بسیاری از مسائل تأثیرگذار هستند از یک شاعر متعهد انتظار میرود که در جهت آگاهی و بیداری جامعه کوشا باشد
به نظر شما در روزگار معاصر ادبیات خصوصاً شعر چه وظیفهای بر دوش دارد؟
شعر رسالت بزرگی بر دوش دارد. روشنگری یکی از وظایف ادبیات علیالخصوص شعر در تمام دورهها خصوصاً دورهی معاصر است. درست دیدن و بدون ترس و ملاحظه از کاستیها را به رشتهی تحریر در آوردن یکی از وظایف بزرگ هنر است. اثرگذاری شعر به دلیل آهنگین بودن و مخیل بودنش بسیار زیاد است. به گونه ای که شاعران تأثیر بسیاری در جریانهای فکری و سیاسی و اجتماعی جوامع دارند. شعر و سخن موزون همیشه در اذهان عمومی ماندگارتر و تأثیرگذارتر است. در مورد تأثیرگذاری شعر به مثالی بسنده میکنیم. امیر نصر سامانی تصمیم میگیرد به همراه سپاهیانش به طور موقت در باد غیس در خراسان آن زمان اقامت کند اما خوش آب و هوا بودن این منطقه اقامت امیر را طولانی میکند لشکریان که دلتنگ محل سکونت خود و خانوادههایشان شده بودند و نمیخواستند بیشتر در آنجا بمانند جرأت بیان خواستهی خود را با امیر نداشتند و از رودکی میخواهند امیر را به بازگشت ترغیب کند رودکی که امیر را خوب میشناخت تصمیم میگیرد با سرودن شعری بخت خود را برای راضی کردن امیر به بازگشت به بخارا بیازماید رودکی در حضور امیر چنگ زنان قصیدهی بوی جوی مولیان آمد همی را آغاز میکند امیر با شنیدن قصیدهی رودکی چنان دلتنگ میشود که بی کفش و رخت سفر سوار بر اسب تا بخارا میتازد. پس با توجه به مثال فوق وظیفهی شاعر خطیرتر از تفریحی سرودن و باری به هرجهت بودن و نان به نرخ روز خوردن است. امیدوارم هریک ما که نام شاعر را یدک میکشیم بتوانیم در ارتقای فرهنگ این مرز و بوم به طور صحیح قلم فرسایی کنیم.
چرا ادبیات چه شعر چه داستان در دوران اخیر حضور کمرنگتری دارند؟
بنا به دیدگاه شخصی، معتقد هستم دلیل کمرنگی شعر و داستان بین هنرهای دیگر بیشتر برمیگردد به اینکه شعر تنها هنری ست که برعکس موسیقی و هنرپیشگی معمولاً رایگان عرضه میشود و برای آموزشش نیاز به پرداخت هزینه نیست. به خصوص در دورهای که هر فرد برای دادن پز روشنفکری خود را به هر طریق در یک دستهبندی هنری جا میدهد، چه چیز بهتر و کمهزینه تر از آشفته بازار شعر و داستان که شرکت در جلساتش هزینه بردار نیست. همین باعث میشود بدون دانستن الفبای اولیه شعر، فقط به دلیل حضور در بعضی جلسات و اطلاع از عمومیت فضای شعری، هر انجمن به یک کارخانهی شاعر سازی تبدیل شود. متأسفانه خیلی از انجمنها معمولاً کمیت را فدای کیفیت میکنند و برای از دست ندادن تعداد افرادی که در جلسات شرکت میکنند ترجیح میدهند به تشویقهای بیمورد در خصوص هر شعر بسنده کنند و این جریان یکی از آسیبزنندهترین جریانات ادبی ست
با نوشتن نفس می کشم